English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6971 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tactical air command center U مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
Other Matches
tactical air U نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
tactical air force U نیروی هوایی تاکتیکی
tactical air commander U فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
air control and reporting center (c.r.c. U مرکز کنترل و گزارش هوایی
tactical air observer U دیدبان تاکتیکی هوایی
tactical air operation U عملیات تاکتیکی هوایی
tactical airlift U ترابری تاکتیکی هوایی
tactical air navigation U رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
tactical airlift U حمل و نقل تاکتیکی هوایی
tactical control U کنترل تاکتیکی
air tropping U ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
tactical control U کنترل و هدایت تاکتیکی
filter center U مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
air frieghting U بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
spoofer U در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
tactical formation U یکان تاکتیکی صورت بندی تاکتیکی
action information center U مرکز اخبار تاکتیکی
tactical operation center U مرکز عملیات تاکتیکی
air control U کنترل هوایی
control area U منطقه کنترل هوایی
aircontroller U کنترل کننده هوایی
control zone U منطقه کنترل هوایی
airspace control U کنترل فضای هوایی
air control party U گروه کنترل هوایی
homing station U رادارهای کنترل هوایی
air controlman U نگهبان کنترل هوایی
initial point U نقطه کنترل هوایی
air control ship U ناو کنترل حرکات هوایی
air-traffic control U کنترل عبور و مرور هوایی
air traffic control U کنترل عبور و مرور هوایی
controlled airspace U فضای هوایی کنترل شده
forward air control post U ایستگاه کنترل هوایی جلو
air control point U نقطه کنترل مسیر هوایی
airspace control U کنترل کردن فضای هوایی
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
control zone U منطقه فضای هوایی تحت کنترل
air movement section U قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
air defense artillery controller U مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
air raid reporting control ship U گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
free lance U اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
air traffic regulation and identificatio U سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
positive control U کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
freddie U اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
zmarker beacon U نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
midnight U فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
sagging U تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
controlled airspace U قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
controlled pattern U بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
synchroscope U دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
direct air support center U مرکز پشتیبانی مستقیم هوایی
air force U نیروی هوایی
air forces U نیروی هوایی
air defense direction center U مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
center to center method U روش اتصال مرکز به مرکزعکس هوایی
central air data U مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
airman U سرباز نیروی هوایی
airmen U سرباز نیروی هوایی
air police U دژبان نیروی هوایی
fly boy U عضو نیروی هوایی
air force base U پایگاه نیروی هوایی
air command U فرماندهی نیروی هوایی
central control panel U مرکز کنترل
airman U پرسنل نیروی هوایی هوانورد
airmen U پرسنل نیروی هوایی هوانورد
flight surgeon U افسر پزشک نیروی هوایی
RAF U مخفف نیروی هوایی پادشاهی
control center U مرکز کنترل عملیات
area control center U مرکز کنترل منطقهای
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
U.S.A.F U مخفف نیروی هوایی ایالات متحده
tactical U تاکتیکی
tactically U تاکتیکی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
airman basic U سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
tactical range recorder U رادارصوتی تاکتیکی
tactical movement U حرکات تاکتیکی
tactical complication U بغرنجی تاکتیکی
action information center U مرکزاطلاعات تاکتیکی
tactical command U فرماندهی تاکتیکی
tactical diameter U قطر تاکتیکی
tactical element U عنصر تاکتیکی
tactical intelligence U اطلاعات تاکتیکی
tactical troops U عدههای تاکتیکی
tactical reserve U احتیاط تاکتیکی
tactical complication U پیچیدگی تاکتیکی
tactical troops U یکانهای تاکتیکی
tactical command U یکان تاکتیکی
deception U فریب تاکتیکی
officer in tactical command U فرمانده تاکتیکی
deceptions U فریب تاکتیکی
Canberra U هواپیمای تاکتیکی ب- 75
tactical formation U ارایش تاکتیکی
interval U فاصله تاکتیکی
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
drop zone control center U مرکز کنترل منطقه بارریزی یا فرود
manpower control U کنترل نیروی انسانی
reflex force U نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
tactical call sign U معرف رادیویی تاکتیکی
tactical concept U تدبیر عملیات تاکتیکی
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
tactical range recorder U سونار تاکتیکی ناو
tactical plan U طرح عملیات تاکتیکی
tactical minning U مین گذاری تاکتیکی
terrain corridor U دالان تاکتیکی زمین
tactical reserve U نیروهای احتیاط تاکتیکی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
super sabre U نوعی هواپیمای تک موتوره جت سوپرسونیک تاکتیکی
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
voodoo U نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
vigilante U نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
vigilantes U نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
tactical diversions U تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
photo nadir U مرکز خط المرکزین عکس نقطه لولای عکس هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
Recent search history Forum search
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
1معنی lead lag compensator
1i was rebelling now
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
1offshoring
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
2Rowdy
0نیروی کارگری
0مرکز خرید می خواهم بروم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com